ناگفته های زندگی یک پزشک!

نوشتن از زندگیـ از عشق از احساس های نهفته از تغییرها :)

ناگفته های زندگی یک پزشک!

نوشتن از زندگیـ از عشق از احساس های نهفته از تغییرها :)

خانه ی کوچک من
ناگفته های زندگی یک پزشک!

این گوشه ی دنج جایی ست برای حرف های ناتمام من...
روزهای زندگیم ..
و خاطراتی که نمیخواهم گم شوند در لابه لای ذهنم که گاه آشفته و گاه چون کتابخانه آرام است :)




اسم نوشته هام
ud>
نوشته های آخر
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
۱۵ فروردين ۹۶ ، ۱۱:۴۱

آزمون رانندگی

هر طور بود ب سختی خواندم و صب رفتم آموزشگاه که امتحان بدم

امتحان را با یک غلط فقط و تنها یک غلط دادم و خیالم راحت شد

از 16 نفر 9نفر مردود شدند!!

حالا فقط میماند یک توشهری ناقابل که آن هم میخواهم بار اول بروم بدهم و تمامش کنم بالاخره از بس روی اعصاب بود این مدت...

حالا نمیدانم بروم 5شنبه بدهم یا بگذارم برای فرجه ها که می آیم ...

یک نفر آدم شلخته آمده بود امتحان بدهد ینی به قدری این فرد شلخته و کثیف بود انگار در غار زندگی میکرد

بار 54 مش بود که رد میشد...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۱۵
hila .m

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی