ناگفته های زندگی یک پزشک!

نوشتن از زندگیـ از عشق از احساس های نهفته از تغییرها :)

ناگفته های زندگی یک پزشک!

نوشتن از زندگیـ از عشق از احساس های نهفته از تغییرها :)

خانه ی کوچک من
ناگفته های زندگی یک پزشک!

این گوشه ی دنج جایی ست برای حرف های ناتمام من...
روزهای زندگیم ..
و خاطراتی که نمیخواهم گم شوند در لابه لای ذهنم که گاه آشفته و گاه چون کتابخانه آرام است :)




اسم نوشته هام
ud>
نوشته های آخر
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
۱۴ فروردين ۹۶ ، ۱۶:۳۸

یهو یادم افتاده

دارم با لپتاب بازی آنلاین میکنم یادم می آید چندوقت است وبلاگی دارم !

آخرین مطلبم برای مهر پارسال است چقدر این روزها زود میگذرند....

من هنوز در خانه ام و تصمیمم برای رفتن  به دانشگاه جمعه است

بعد از دوسال از ترس اینکه مدت این پرونده کلاس گواهینامه ام تمام نشود فردا باید بروم و این آزمون لعنتی را بدهم خداکند همان بار اول قبول شوم

بعدش هم به امید خدا توشهری را بدهم و خلاص اینگونه پولمان هم هدر نمیرود!

این ترم درسا سنگین تر از ترم گشته نیست اما نمیشود نخواند و من هنوز شروع به خواندن نکرده ام ....

دلم تابستان و ماندن در خانه را میخواهد :)


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۱۴
hila .m

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی